دیکشنری
داستان آبیدیک
vital to life
va͡itəl to la͡if
فارسی
1
عمومی
::
واجب برای زندگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VISUALLY HANDICAPPED
VISUALLY IMPAIRED
VISUO SPATIAL SKETCH PAD
VISUOMOTOR
VISUOSPATIAL
VISUOSPATIAL PERCEPTION
VISUOSPATIAL PLANE
VITA
VITAL
VITAL CAPACITY
VITAL ENERGY
VITAL FORCE
VITAL IMPULSE
VITAL INDEX
VITAL STATISTICS
VITAL TO LIFE
VITALISM
VITALIST
VITALISTIC
VITALITY
VITALIZATION
VITALIZE
VITALIZED MARRIAGE
VITALLY
VITALS
VITAMIN
VITAMINE
VITAMINIZE
VITELLINE
VITELLINE MEMBRANE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید